<< دلیل عقلی:>>
از دلایل عقلی این که محال است خداوند متعال که انبیاء و اوصیای متعددی برای هدایت انسان فرستاده است، به ناگاه انسان را با یک کتاب رها نموده و هدایتشان را به دست خودشان بسپارد – که این دیگر هدایت نیست! و نیز محال است پیامبری که از چگونگی طهارت تا شهادت و جزئیات حیات اخروی و راه رسیدن خبر داده است، تکلیف مردم را برای بعد از خود تعیین ننموده باشد. با این شیوه هدایت «ابتر» میماند. پس لابد تعیین و تکلیف نموده است، که خطبهی غدیر فقط یک نمونهی آشکار از این تعیین و تکلیف است که در کتب بسیار معتبر اهل سنت نیز ذکر شده و کسی منکر آن نیست.(در قسمت دهم این ویژه برنامه، همین موضوع بطور مفصل بحث شده است)
<< دلیل نقلی:>>
الف) آیات قرآن:
1 – وقتی خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که در روز محشر هر انسانی را با امامش محشور میکنم، لابد هر انسانی باید امامی داشته باشد و حتماً دارد. چه امام حق و چه امام باطل و بدیهی است که امام حق را باید خداوند متعال توسط رسولش معرفی نماید، نه این که عدهای دور هم نشسته و تصمیم بگیرند که چه کسی امامشان باشد:
«یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً» (الإسراء،71)
ترجمه: [آن] روز هر گروهى را با پیشواى آنها بخوانیم پس هر کس را که کتابش به دست راستش داده شده باشد، آنان را بخوانند و [به اندازه] شکاف هسته [خرمایى] بر ایشان ستم نشود.
و وقتی خداوند متعال میفرماید که همه اعمال انسان و نیز آثار آن اعمال را مینویسد و همه چیز را در امام مبین [امام آشکار] جمع میکند، پس لابد باید امامی باشد و بدیهی است که این امام به انتخاب انسان نیست و انسان نمیتواند به خداوند امام، پیشوا و خلیفة الله تحمیل کند:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ» (یس، 12)
ترجمه: ماییم که مردگان را زنده مىکنیم و آنچه کردهاند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مىکند همه را مىنویسیم و ما هر چیزى را در امامى مبین برشمردهایم.
2 - آیه ولایت
{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَ کِعُونَ}.المائدة: 55.
سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانى هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.
- طبری در تفسیر خود به نقل از مجاهد نوشته است:
{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآیة. نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع : این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.
(تفسیر الطبری ج 6 ص 390)
- همچنبن ابن أبی حاتم در تفسیر خود از عتبة بن أبی حکیم همین مطلب را نقل کرده است(تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص1162)
ابن تیمیه هم در باره تفسیر طبری و تفسیر ابن أبی حاتم گفته:
تفاسیرهم متضمّنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر : تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که روایات نقل شده در آنها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند.(منهاج السنة، ج7، ص179)
- آلوسی درباره شأن نزول این آیه گفته است:
وغالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیة نزلت فیعلیکرّم اللّهوجهه : اکثر صاحبان روایت، بر این باور هستند که این آیه در باره علی کرم الله وجهه نازل شده است.(روح المعانی، ج6، ص167)
3- آیه ابلاغ
{یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} المائدة: 67.
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.
- ابن أبی حاتم در تفسیر خود از ابو سعید خدری نقل کرده است:
نزلت هذه الآیة... فی علی بن أبی طالب : این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.(تفسیر ابن أبی حاتم، ج 4 ص1172)
- آلوسی در تفسیر خود مینویسد:
روی ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ : ابن مردویه از ابن مسعود نقل میکند که ما در زمان رسول الله صلی الله علیه واله وسلم این آیه را اینگونه میخواندیم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی ولی مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.(روح المعانی، ج6، ص193)
- و سیوطی این روایت را این چنین نقل کرده است:
بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیاً مَولَی المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ : آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.(الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدیر ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463)
3 - آیه اکمال دین
{أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً}المائدة: 3
امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.
- خطیب بغدادی با سند معتبر نقل کرده است که این آیه بعد از معرفی امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، نازل شده است:
وَهُوَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِیُّ ?ص? بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ؟ "، قَالُوا: بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَمَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ} : روز غدیر خم، زمانی که پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت، سپس فرمود: آیا من سرپرست مومنان نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولای او هستم پس علی مولای اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب ؛ زیرا از این پس تو مولای من و مولای کل مسلمانان هستی، سپس این آیه نازل شد: امروز، دین شما را برایتان کامل کردم.(تاریخ بغداد ج8 ص284)
- ابن کثیر نقل کرده است که عمر خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت:
أصبحت الیوم ولی کل مؤمن : تو از این پس، سرپرست تمام مومنان شدی.(البدایة والنهایة ج 7 ص350)
4 - آیه اولی الامر: «ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را»[نساء، 59]
از سویی دانشمندان[به عنوان نمونه تفسیر برهان، ج 1، ص 381 – 387.] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.
مثلا «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است.[شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151]
در تفسیر «البحر المحیط» نوشته «ابوحیان اندلسی مغربی» در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند.[بحر المحیط، ج 3، ص 278]
«ابوبکر بن مؤمن شیرازی» (از علمای اهل سنت) در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.[احقاق الحق، ج 3، ص 425]
از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.
ب) روایات :
1- شیعه و سنی با سندهای صحیح و متواتر نقل کردهاند که رسول خدا صلی الله علیه وآله بارها تأکید کردهاند که جانشینان من تا قیامت تنها دوازده نفر خواهند بود؛ چنانچه مسلم در صحیح خود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً : این امر (اسلام) منقضی نمیشود تا اینکه دوازده خلیفه در بین آنها بگذرد (حکومت کند)(صحیح مسلم، ج6، ص3، ح4598)
طبق این روایت، خلفای واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله تا زمانی که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود.
به غیر از مذهب حقه اثنی عشریه، هیچ مذهب دیگری نتوانستهاند، این روایت را بر مذهب خود تطبیق دهند. تعدادی از علمای اهل سنت قاطعانه تصریح کردهاند که نتوانستهاند معنای این روایت را بفهمند و هیچ یک از علمای اهل سنت نیز معنای دقیق و قاطعی برای آن ذکر نکرده است؛ از جمله ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی مینویسد:
قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأیت أحدا وقع على المقصود به : در باره این روایت تحقیق زیادی کردم و تمام احتمالات را ملاحظه کرده و از دیگران سؤال کردم؛ اما هیچ کسی را نیافتم که معنای قطعی این روایت را متوجه شده باشد.(فتح الباری ج 13 ص 181)
تنها مذهب شیعه است که میتواند این روایت را بر باورهای خود تطبیق دهد.
2 - حدیث ولایت
علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کردهاند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی : به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.
حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته:
صحیح على شرط مسلم : این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد.
(المستدرک ج 3 ص 110)
شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است.
محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته:
صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا : این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کردهاند. این روایت، صحیح است همانگونه است که حاکم و ذهبی گفتهاند.(السلسلة الصحیحة، ج5، ص222)
برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» هم باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آنها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است:
قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح : ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم.(البدایة والنهایة ج 6 ص 333)
مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:
فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر : زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم.(مسلم ج5 ص 152 ح 4468)
روشن است که نمیتوان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها میتوان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده میشود که ابوبکر و عمر گفتهاند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شدهایم.( این بحث هم بطور مفصل در قسمت چهارم برنامه مطرح شده است.)
3- حدیث الخلافة
ابن أبی عاصم در کتاب السن? مینویسد که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
وأنت خلیفتی فی کلّ مؤمن من بعدی : تو پس از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی
البانی در باره سند این روایت گفته:
إسناده حسن : سند این روایت «حسن» است.(کتاب السنة لابن أبی عاصم، ص551)
حاکم نیشابوری این روایت را این چنین نقل کرد است که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
إِنَّهُ لا یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِیفَتِی : شایسته نیست که من از میان مردم بروم؛ مگر این که شما جانشین من باشی.(المستدرک ج3 ص133)
البانی وهابی در باره سند این روایت میگوید:
صحّحه الحاکم والذهبی وهو کما قالا : این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده است و این روایت صحیح است، همانگونه حاکم و ذهبی گفتهاند.(السلسلة الصحیحة ج 5 ص222)
4- حدیث امامت
ابونعیم اصفهانی با سند معتبر در کتاب معرف? الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
انْتَهَیْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِیَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَسَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ» : هنگامی که در شب معراج به سدرة المنتهی رسیدم، خداوند به من در باره علی (ع) سه چیز وحی کرد:
به راستی که او پیشوای پرهیزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است.(معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587)
این روایت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نیشابوری گفته است:
صحیح الاسناد : سند این روایت صحیح است.(المستدرک ج3 ص138)
5 - حدیث انذار
وقتی آیه مبارکه (و انذر عشیرتک الاقربین) نازل شد حضرت رسول (ص) چهل نفر از طایفه عبدالمطلب را در خانه ابی طالب دعوت کرد به قولی چهل مرد و دو زن بودند و در آنروز علی(ع) طعامی مهیا نمود و گفت بسم الله بخورید آنها خوردند و آشامیدند تا سیر شدند اما تا رسول گرامی اراده فرمود سخنی گوید ابولهب عموی آنحضرت پیش دستی نموده گفت محمد امروز سحری بزرگ کرد این را گفت و بدون اینکه پیامبر بتواند جمله ای بر زبان آورد متفرق شده و رفتند فردای آنروز چون روز گذشته علی (ع) به امر رسول (ص) غذایی آماده نمود و همگی جمع شدند آنگاه پیغمبر (ص) پس از خوردن و سیر شدن آنان فرمود ای بنی عبدالمطلب خداوند مرا برای عموم مردم و بخصوص برای شما برانگیخت و من شما را بدو کلمه که از نظر ظاهر کوچک و از نظر ارزش و منزلت سنگین و زیاد است دعوت می کنم شهادت و گواهی به این دو جمله لا الله الا اله و انی رسولله . اکنون کیست که دعوتم را اجابت کند و مرایاری کند علی (ع) در حالیکه از نظر سن از همه آنان کوچکتر بود گفت من یا رسول الله بقیه شنوندگان ساکت نشستند و دم برنیاوردند رسول اکرم فرمود بنشین و دوباره دعوت فرمود در این نوبت هم تنها علی بود که بلند شد و قبول این دعوت نمود دوباره فرمود بنشین نوبت سوم نیز به همین طریق گذشت و باز هم علی بود که فرمایش حضرتش را اجابت نمود آنوقت پیغمبر فرمود بنشین که تو برادر و وزیر و جانشین و وارث من هستی بعد از من.(ص 311 ج 1 کتاب السیره الحلبیه چاپ مصر سال 1330 هجری تالیف علی ابن برهان الدین الحلبی الشافعی وفات سال 1044 هجری)
این حدیث در منابع زیر آمده است و دلیلی هم برای ضعف آن ارائه نشد ه است :
(الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 278؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج 1، ص 461؛ مسند، احمد حنبل، ج 1، ص 159؛ البدایه والنهایه، اسماعیل بن کثیر شامی، ج 3، ص 40؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 18، ص 178، 181، 191 و 214؛ مجمع البیان، طبرسی، ج 7، ص 206؛ الارشاد، شیخ مفید، ص 29 و الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، علی بن طاووس، ج 1، ص 20)
حاکم نیشابوری در مستدرک، ج3، ص130 می گوید روایت صحیح است.
جناب هیثمی در مجمع الزوائد، ج7، ص119 می گوید روایت صحیح است.
متقی هندی در کنزالعمال، ج12، ص128 می گوید روایت صحیح است.
و ده ها بزرگان دیگر که بر صحت روایت تأکید دارند.
حال باید گفت چطور ممکن است پیامبر(ص) مطلبی را در روز اول دعوت اسلام به نزدیکان بگوید و تعیین نماید آنوقت بعد از این ترک وصیت کند در حالیکه عموم عقیده دارند که ما ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی
6 -حدیث غدیر که بطور مفصل در این ویژه برنامه بحث و به شبهات موجود آن پاسخ داده شده است حدیثی که در اصلش هیچ اختلافی نیست.
بس شیعه در مورد خلافت و امامت و ولایت حضرت علی(ع) تنها یک حدیث غدیر ندارد بلکه احادیث فراوانی وجود دارد و همچنین فقط احادیث را ندارد بلکه آیات قران را هم دارد و علاوه بر همه اینها دلیل عقلی هم دارد که اگر کسی همه اینها را انکار کند همانند کسی است که خود را به خواب زده باشد که او رانتوان بیدار کرد. یک نکته هم اینکه اینها بخشی از مطالب هست آنهم اکثرا از کتاب اهل سنت و الا دلایل نقلی دیگری هم در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد اما من باب اینکه برای منصف یک دلیل هم کافی است به همینها اکتفا می کنیم و عزیزان می توانند به موارد زیر هم رجوع کنند :
آیه تطهیر (سوره احزاب/آیه33)
آیه مباهله ( سوره آل عمران/آیه61 )
آیه ولایت (سوره مائده/آیه55)
آیه صلوات (سوره احزاب/آیه57)
آیه اهل الذکر(سوره انبیاء /آیه7 ونحل آیه43)
آیه مودت (سوره شوری/آیه23)
آیه ودا (سوره مریم/آیه 96)
آیه مسئولون (سوره صافات/آیه24)
آیه خیر البریه( سوره بینه/آیه7)
حدیث غدیر( مسند احمد، ج4، ص372)
حدیث عقد اخوت(سنن الترمذی،ج5، ص300)
حدیث دارالحکمه (صحیح ترمذی ج2/ص214)
حدیث ولایت (البدایة و النهایة، ج7ص381)
حدیث ثقلین (صحیح مسلم ج7/ص122)
حدیث خلافت( تاریخ مدینه دمشق ج42 ص42)
حدیث وصایت (تذکرة الخواص،ص48)
حدیث سفینه (المعجم الصغیر: ج1 ص139)
حدیث علی مع الحق (نیشابوری ج3/ص124)
حدیث رایت (صحیح البخاری، ج4، ص207 )
حدیث جنگ خندق (تاریخ بغداد، ج13، ص19)
حدیث خلفای دوازده گانه (فرائد السمطین ج2 ، ص132 (
حدیث مرغ بریان(السنن الکبرى،ج5،ص107)
حدیث منزلت (شواهد التنزیل ج 1 ص 195 )
حدیث وراثت (ابنحبان، الثقات،ج1، ص141)
حدیث مدینه العلم
حدیث أهل بیتی أمان لأهل الأرض (مسند الرویانی: ج2 ص253-258)
حدیث یوم الدار(تاریخ الطبری،ج2،ص62-63)
حدیث وراثت، علی(ع) وارث رسول الله(ص) و تمام انبیاء(ع)( الدرّ المنثور سیوطی، ج4، ص371 )
حدیث کساء(تفسیر ابن کثیر: 493/3 )
حدیث قرائت سوره برائت( مسند احمد، ج1، ص151)
حدیث هدف بعثت انبیاء (تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص241 )
حدیث محک مومن و منافق با علی(ع)(مسند احمد ج1ص95)