سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
نویسنده : محمدرضا صرافی نژاد
تاریخ : یکشنبه 94/6/29
نظر

3.تعداد جمعیت حاضر در غدیر
مهم‌ترین مسئله‌ای که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتی که در ماجرای غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مبنی بر ولایت امام علی علیه السّلام را از زبان‌ مبارک ایشان شنیده‌اند،چه مقدار بوده است؟
3-1.بررسی اجمالی روایات مختلفی که به نوعی تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کرده‌اند:
3-1-1.هزاروسیصد نفر
کمترین جمعیتی که در این مورد گزارش شده 1300 نفر است.ابن شهرآشوب‌ روایتی از امام باقر علیه السّلام نقل کرده که طبق آن،پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در روز غدیر در حضور 1300 نفر، جمله«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»را مطرح نمود. ‌(ابن شهرآشوب،مناقب آل ابی طالب،ج 3،ص 62) متأسفانه ایشان سند روایت را نیاورده‌اند.
در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از عمار نقل شده که می‌گوید:
در مجلسی ابن عباس بودیم و او سخنرانی می‌کرد که ابوذر بلند شد و گفت:ای‌ مردم آیا می‌دانید که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود راست‌گوتر از ابوذر نیست؟همه گفتند: آری. ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که 1300 مرد بودیم...فرمود:هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست،خدا یا هر که علی را یاری کند یاری‌اش کن و هر که دشمنی کند دشمنی‌اش کن.در این هنگام مردی بلند شد و گفت:مبارک باد بر تو ای پسر ابی طالب. ‌(فرات کوفی،تفسیر،ص 15)
در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیه السّلام سندی‌ ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد،اما قولی که فرات کوفی بیان نموده با توجه‌ به قراین درونی روایت که همانا نقل جریان مجلس ابن عباس و سخنرانی ابوذر است قابل توجه است،اگر چه محاسبات نشان می‌دهد که جمعیت غدیر بیش از 1300 نفر بوده‌اند. ‌(عیاش،تفسیر،ج 1،ص 233)
3-1-2.ده‌هزار نفر
اما دسته دیگری از روایات،تعداد ده‌هزار نفر را گزارش کرده‌اند.عیاشی ذیل آیه 76 سوره‌ مائده از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کند:من تعجب می‌کنم از این‌که شخص با آوردن ده‌ شاهد حقش را می‌گیرد،اما علی بن ابی طالب علیه السّلام با ده‌هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیه السّلام ادامه می‌دهد:پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از مدینه خارج شد در حالی که پنج‌هزار نفر از مدینه همراه وی بودند و پنج‌هزار نفر هم از مکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مشایعت کردند. ‌
در این روایت،تصریح شده است که پنج‌هزار نفر از«اهل مکه»پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تا غدیر مشایعت کردند.پذیرفتن این‌که این تعداد از مکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را مشایعت کرده‌ باشند بسیار مشکل است،زیرا:
اولا:هیچ امری از سوی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مبنی بر لزوم مشایعت مردم مکه وجود ندارد؛
ثانیا:فاصله مکه تا جحفه فاصله بسیاری است و بر فرض که مردم قصد بدرقه کردن‌ رسول خدا را داشته‌اند مشایعت کردن تا حدود 180 کیلومتر بسیار بعید است.
آری،چنان‌چه این پنج‌هزار نفر،اهل مکه نباشند و به گونه‌ای با تسامح بگوییم‌ اهالی دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را همراهی نمودند پذیرفتنی است.اما سؤال اینجاست این افراد از کجا آمده بودند؟
ابن شهرآشوب نیز در روایتی از امام صادق علیه السّلام شاهدین غدیر را ده‌هزار نفر عنوان کرده است. ‌(حر عاملی،وسائل الشیعه،ج 72،ص 932)
3-1-3.هفده‌هزار نفر
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلی،جمعیت حاضر در غدیر را هفده‌هزار نفر دانسته است.وی می‌نویسد:دوازده‌هزار نفر از یمن و پنج‌هزار نفر از مدینه همراه‌ رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله بوده‌اند. ‌(طبرسی،ج 1،ص 38)
ما در نقد روایت عیاشی گفتیم که آمدن مکی‌ها تا غدیر وجهی ندارد و از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز امری اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهی کنند.این نقد به‌ وجه اولی بر این روایت وارد است،زیرا یمنی‌ها می‌بایست به طرف جنوب بروند و امری از سوی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تا غدیر مشایعت‌ کنند.بنابراین،آمدن ایشان،آن هم تا فاصله 180 کیلومتری پذیرفتنی نیست.
3-1-4.هفتادهزار نفر
طبرسی تعداد افرادی را که همراه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از مدینه و اطراف آن خارج شده‌اند، هفتادهزار نفر ذکر کرده است.او در روایتی طولانی همراه با خطبه سیزده صفحه‌ای‌ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در روز غدیر،پس از ذکر سلسله سند،روایتی از امام باقر علیه السّلام نقل می‌کند که طبق آن هفتادهزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف،همراه پیامبر حج‌ به جا آوردند،همانند اصحاب موسی که آن‌ها هم هفتادهزار بودند و پیمان شکستند. همین‌طور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله هم برای علی علیه السّلام بیعت گرفتند،گرچه مردم پیمان‌شکنی کردند. ‌(ابن جبر،ص 221)
این روایت نیز به دلایلی پذیرفته نمی‌شود:
اولا:این روایت به لحاظ سند مشکلاتی دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده‌ می‌شوند،‌(عبد الملک بن حسین عاصمی مکی،سمط النجوم العوالی،ج 2،ص 503) ثانیا:عدد هفتادهزار نفر در موارد بسیاری به منظور نشان دادن کثرت، استعمال می‌شده و لذا به نظر می‌رسد این مورد نیز از همان موارد باشد.
3-1-9.یکصدوچهارده‌هزار نفر
قول دیگر عاصمی شافعی-چنان‌که گفته شد-114 هزار نفر است‌ ‌(کلینی،کافی،ج 1،ص 33) که به دلیل‌ ترتیب‌بندی اقوال،آن را در ردیفی جداگانه می‌آوریم.نویسنده این دو قول را به‌ صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنی نیست.این در حالی است که اقوال‌ قوی‌تر و مستندتری در دست داریم.
3-1-5.یکصدوبیست‌هزار نفر
در نهایت،گزارشی از ابن جوزی است که جمعیت حاضر در غدیر را 120 هزار نفر دانسته است. ‌(کلینی،ج 2،ص 771) به نظر می‌رسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن‌ این است که تصحیفی یا تحریفی رخ داده باشد،زیرا در هیچ یک از روایات متقدم‌ این تعداد جمعیت گزارش نشده است.دیگر این‌که ابن جوزی از قول خود چنین‌ می‌گوید و آن را به کتاب یا شخصی نسبت نمی‌دهد.
حاصل آن‌چه گفته شد،این‌که تعداد جمعیت حاضر در غدیر از 1300 نفر تا 120 هزار نفر گزارش شده است.
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر،طبق‌ روایاتی که در منابع پنج قرن اولیه آمده،هفده‌هزار نفر گزارش شده است.رقم‌های‌ بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است.با توجه به ضعف‌هایی که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفا نقل از خود یا نقل یک قیل می‌باشد،باید از بین چهار قول اول یکی را تأیید کنیم،البته براساس قراین دیگری که ذکر خواهد شد و نیز کار آماری که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت.برای این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتی درباره«نقل‌های آماری از جمعیت در تاریخ»را بیاوریم و آن‌گاه بین نقل‌های مختلف یکی را انتخاب نماییم.

3-2.اعداد و ارقام در منابع تاریخی
به راستی آیا اعدادی که در منابع تاریخی و به خصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعی و دقیق می‌باشند؟این سؤالی است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم.به عنوان مثال،اعداد و ارقامی که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوه‌های پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ذکر شده‌اند این‌ها تا چه اندازه ناظر به واقع‌اند و تا چه اندازه ما به آن‌ها اعتماد داریم.به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سی‌هزار نفر شرکت داشتند.آیا این عدد واقعی است؟
اگر همه این اعداد را غیرواقعی فرض کنیم،دیگر چیزی برای ما نمی‌ماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلی ارائه دهیم.چنین حکمی در مورد دیگر گزارش‌های‌ تاریخی و چه بسا خود منابع تاریخی نیز صادق است.ازاین‌رو ما اجمالا آن‌ها را می‌پذیریم،اما با قرار دادن آن‌ها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش می‌کنیم‌ به عددی نزدیک به واقع دست پیدا کنیم.

3-3.تحمل جمعیت
بحثی که در این‌جا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتی که برای یک‌ واقعه گفته می‌شود که آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن،تحمل آن جمعیت را داشته‌ است یا خیر؟این سؤالی اساسی است که کمتر بدان توجه می‌شود.ما باید تمامی‌ شرایط را ببینیم.یک جمعیت بسیار زیاد،نیاز بسیاری به آذوقه و آب دارد.از کجا آب و غذای آن‌ها تأمین می‌شده و چگونه سرویس‌دهی می‌شدند.امروزه در مکه، با آن همه امکانات،ساختمان‌های بیست طبقه،باز چه مشکلاتی وجود دارد.در مورد جنگ تبوک گفته می‌شود که سی‌هزار نفر شرکت داشتند.سی‌هزار نفری که‌ عازم بلاد کفر و منطقه دشمن می‌شوند باید برای آذوقه خود چاره‌ای بیندیشند.نیز گفته شده که بیست روز رفتن آن‌ها به طول انجامیده است.حتی تأکید شده که این‌ سفر بسیار سخت بود،‌چرا که در اوج گرما انجام شد و مرکب سواری کم داشتند،و مسافت تا تبوک،طولانی بود و از مناطق بد آب و هوا عبور می‌کردند.با محاسبه‌ اجمالی به نظر می‌رسد که حضور این همه جمعیت بعید است،به گونه‌ای که برخی‌ برای حل این مسئله دست به دامن معجزه شده‌اند؛مبنی بر این‌که بارها از بین‌ انگشتان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آب جوشید و سی‌هزار نفر از آن نوشیدند.
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است.اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه‌ هزار نفر حضور داشتند،آیا می‌توان به راحتی پذیرفت؟در مورد زمان نیز صادق‌ است.اگر گفته شود صدهزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمی‌توان پذیرفت.آری،اگر یک نفر با اسب تیزرو بخواهد این راه را در سه روز برود امکان دارد،اما جمعیت زیاد،معطلی دارد،اطراق کردن در یک محل برای‌ استراحت و تجدید قوا در بین سفر،قطعا زمان بسیار زیادی را می‌طلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانی با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت‌ نمایند.به راه افتادن این همه جمعیت چه بسا چندین ساعت طول بکشد.
به‌هرحال اگر چه غدیر از وسعت مکانی برخوردار بود،اما آیا در غدیر آب به‌ بمیزان کافی برای جمعیت 120 هزار نفری هم وجود داشته است؟آیا سرویس‌دهی‌ به این همه جمعیت فراهم بوده است؟

3-4.منطق شمارش جمعیت در نقل‌ها
به راستی گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش می‌کردند؟آیا شخصی تک‌تک افراد را می‌شمرد؟آیا به مانند امروز،لیست‌برداری و گروه‌بندی‌ خاصی داشتند یا این‌که جمعیت‌های زیاد را تخمین می‌زدند؟به نظر می‌رسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدی است،چند راه دیگر برای شمارش وجود داشته‌ است.به عبارت دیگر،وقتی به روایاتی که جمعیتی را گزارش می‌کنند نگاه می‌کنیم، چنان‌چه یک راه منطقی برای شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به‌ واقع می‌دانیم.راه تفکیک جمعیت که منطقی‌تر و در نتیجه به واقع نزدیک‌تر می‌نماید، راه طبری است او در روایتی،تعداد شرکت‌کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه‌ سوم در آن به خوبی دیده می‌شود.وی می‌نویسد:
ده‌هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند،چهارصد کس از بنی غفار،چهارصد کس از اسلم،هزاروسه کس از مزینه و هفت‌صد کس از بنی سلیم و هزاروچهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم‌عهدانشان از بنی تمیم و قیس بودند.
این روایت،حاکی از این است که تمام جمعیت براساس افراد قبیله شناخته‌ می‌شدند.مثلا در یک جنگ،هر قبیله نیروهای مشخصی را معرفی می‌کرده و تنها یک جمع‌بندی ساده می‌توانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید.

3-5.معید و صارخ
بحث مهم دیگری که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است.معید یا صارخ‌ به کسی گفته می‌شد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت می‌ایستاد و جملات سخنران را تکرار می‌کرد تا تمام جمعیت در جریان صحبت‌های سخنران‌ قرار گیرند.به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادی به عنوان معید،درس‌ استاد را تکرار می‌کردند.ابن کثیر نمونه‌ای از این افراد را نام می‌برد. ‌مهم‌تر آن‌که‌ شخص معید می‌بایست مورد اعتماد سخنران باشد.نیز معید از میان جوانان‌ انتخاب می‌شد تا هم توان تکرار سخنرانی را داشته باشد و هم توان علمی جهت‌ دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد.به نظر می‌رسد بحث معید و صارخ برخی راه به اشتباه انداخته،ازاین‌رو برای جمعیت‌های بسیار زیاد نیز به آن‌ متوصل می‌شوند،در حالی که معید در هر جمعیتی کارآمد نبود و نمونه‌های‌ تاریخی آن،بیشتر مربوط به مجالس درس که حداکثر جمعیتی حدود هزار نفر شرکت داشتند،می‌باشد.
به راستی در یک جمعیت 120 هزار نفری چگونه می‌توان سخن گفت که همه‌ بشنوند.به عنوان مثال،ورزشگاه آزادی تهران را در نظر بگیریم؛در چنین مکانی که‌ همه منظم نشسته‌اند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صدای یک شخص را بشنوند.چه برسد به یک اجتماع نامنظم،نگارنده به گزارشی از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت.

3-6.جمعیت مدینه در سال دهم هجرت
حال پس از این مباحث مقدماتی وارد بحث جمعیت غدیر می‌شویم.متأسفانه‌ برای جمعیت غدیر هیچ کدام از راه‌های منطقی که گذشت دیده‌ نمی‌شود.تنها در روایت عیاشی از امام صادق علیه السّلام قرینه کوچکی برای پذیرش آن‌ هست.امام می‌فرماید:پنج‌هزار نفر از مدینه و پنج‌هزار نفر از مکه بوده‌اند.در واقع، جمعیت را تفکیک می‌کند و این خود قرینه‌ای است.البته در جای خود بحث‌ کردیم که با مسامحه می‌توان پذیرفت که این‌ها اهل مکه نبودند،بلکه حاجیانی‌ بودند که از مکه پیامبر را همراهی نمودند.در مورد روایتی هم که می‌گفت عده‌ای از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آن‌ها وجهی ندارد.
حال با فقدان راه‌های شمارش در روایات غدیر،باید دید بین این تعداد روایات‌ که در مورد تعداد جمعیت حاضر در غدیر در ابتدای بحث نقل شد،کدام را می‌توان‌ پذیرفت.در این‌جا می‌توان به سراغ قرینه دیگری رفت تا بتوان به رقم واقعی دست‌ یافت.برای این منظور باید جمعیت مدینه را از سال دوم به بعد بررسی نمود تا دست‌کم‌ بدانیم مدینه در سال دهم ظرفیت چه تعداد زائر برای انجام حج را داشته است.
اگر چه جمعیت حاضر در غدیر فقط اهل مدینه نبودند،اما محور،اهالی‌ مدینه‌اند،چون در مسیر بازگشت به مدینه این اتفاق بزرگ روی داده است.علاوه بر این،اگر چه جحفه محل احرام اهالی مصر و شام هم هست،اما گفتیم که آن روز هنوز اسلام به مصر و شام نرسیده بود.حال آیا می‌توانیم با توجه به قراین در نقل‌های تاریخی جمعیت تقریبی مدینه را به دست آوردیم یا خیر؟
اگر بتوانیم به نتیجه‌ای نزدیک به واقع دست یابیم آن‌گاه می‌توانیم به کمک آن‌ها یکی از روایات ذکر شده در مورد جمعیت غدیر را انتخاب نماییم.قراین این مسئله، جمعیت‌هایی است که در جریان‌ها و حوادث سال‌های قبل بوده‌اند.بهترین‌ قرینه‌ای که می‌توانیم از آن استفاده کنیم افزایش جمعیتی است که از سال اول‌ هجرت تا سال دهم اتفاق افتاده است.افزایش جمعیت در گزارش‌ها کاملا محسوس است و می‌توان از آن‌ها استفاده کرد.البته باید افزایش را نسبی در نظر گرفت.مثلا در جنگ بدر تعداد سپاه مسلمانان 313 نفر،در جنگ خندق سه‌هزار نفر و هنگام فتح مکه ده‌هزار نفر و در بازگشت از مکه و در جنگ حنین دوازده‌هزار نفر گزارش شده است.
این امر می‌تواند کمک کند تا دریابیم که مدینه طی ده‌سال تا چه اندازه به لحاظ جمعیت رشد داشته و مسلمانان تا چه اندازه افزایش یافته‌اندو بعد از آن باید ببینیم که چه تعداد نفر می‌توانستند به عنوان حج‌گزار،از مدینه و اطراف خارج شوند و پیامبر را همراهی‌ کرده و در راه بازگشت،در غدیر سخنان پیامبر را بشنوند؟ اگر اینها را طبق تاریخ و روشهای خود محاسبه کنیم، خواهیم دید حج‌گزاران مدینه که‌ محور جمعیت حاضر در غدیرند و خمیرمایه این جمعیت‌اند چیزی حدود پنج‌ هزار نفر بوده و بیش از این نمی‌توان تصور نمود،چنان‌که در نقل شعیری در جامع‌ الاخبار که حاضران در غدیر را هفده‌هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج‌هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن می‌دانست. اگر چه ما روایت را به دلیل حضور یمنی‌ها رد کردیم اما یک بخش آن می‌تواند تأییدی بر گفته‌های ما باشد.نیز روایت عیاشی که‌ می‌گوید پنج‌هزار نفر از مدینه خارج شدند تأیید دیگری است.

3-7.حاضران در مکه هنگام حجة الوداع
قول رایج در میان منابع اهل سنت این است که جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع چهل‌هزار نفر بوده‌اند. (زرقانی،شرح زرقانی،ج 2،ص 143)

3-8.حاضران در غدیر
حال در بین ده روایتی که در آن‌ها به جمعیت غدیر اشاره شده و در ابتدای بحث‌ آورده شد،به نظر می‌رسد روایت عیاشی از امام صادق علیه السّلام که خارج‌شوندگان از مدینه را پنج‌هزار نفر دانسته،مدرک و سندی برای رسیدن به عدد نزدیک به واقع‌ است.البته با ذکر این نکته که برای ما مشخص نیست پنج‌هزار نفر دیگر اهل کجا بودند.در واقع،پنج‌هزار نفر دوم برای ما بلاتکلیف بوده و هنوز ثابت نشده است. گذشت که آمدن مکی‌ها تا فاصله 180 کیلومتری،هیچ توجیهی ندارد.اهالی یمن‌ نیز می‌بایست به سمت جنوب بروند.پس می‌توان گفت که چه بسا عده‌ای از مناطق شمالی شبه جزیره و احیانا اهالی جنوب عراق،پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را همراهی‌ کرده‌اند،چرا که هنوز عراق و شام مسلمانی نداشت تا حج‌گزار داشته باشد. شواهدی که ما را در انتخاب روایت عیاشی کمک می‌کند تا آن را به عنوان سند بحث خود قرار دهیم از این قرارند:
1.منبع روایت:تفسیر عیاشی به عنوان منبعی کهن و پذیرفته شده نزد شیعه است. نیز در مقایسه با منابع دیگر،مانند تفسیر فرات کوفی) (قرن چهارم)،جامع‌ الاخبار(قرن ششم)،الاحتجاج(قرن ششم)،مناقب آل ابیطالب(قرن ششم)، تذکرة الخواص(قرن ششم)،نهج الایمان(قرن هفتم)و سمط النجوم العوالی‌ (قرن دوازدهم)از لحاظ زمانی مقدم‌تر است.
2.تأیید روایت:ابن شهرآشوب و شیخ حرّ عاملی نیز همین روایت را نقل می‌کنند که توضیح آن‌ها گذشت.
3.شأن نزول:عیاشی این روایت را ذیل آیه ابلاغ آورده که نزد شیعه کاملا پذیرفته‌ شده است.
4.منطق شمارش:در این روایت،پنج‌هزار نفر از مدینه و پنج‌هزار نفر از مکه دانسته‌ شده است.گرچه این تفکیک خود می‌تواند دلیلی بر رد این قول باشد،چون‌ دلیلی بر حضور مکی‌ها نیست.اما از آن‌جا که براساس مباحث گذشته،خارج‌ شوندگان از مدینه پنج‌هزار شمرده شده‌اند،لذا می‌تواند سند و مدرکی برای ما باشد.نگارنده بر این باور است که گرچه تعداد حج‌گزاران مدینه را تخمین‌ زده‌ایم،اما برای جمعیت حاضر در غدیر دست‌کم نیاز به نقل تاریخی داریم.بر این اساس،در میاه ده روایتی که گذشت به نظر می‌رسد نزدیک‌ترین قول به‌ محاسبات ما همین روایت عیاشی است.
5.جمعیت کل حج‌گزاران در مکه:گذشت که نزد اهل سنت،مشهور آن است که‌ چهل‌هزار نفر در حجة الوداع در مکه حضور داشتند.بر فرض که این آمار نزدیک‌ به واقع باشد،حال اگر حج‌گزاران اهالی مکه،یمن و طائف و قبایل مسلمان‌ بادیه‌نشین را از این چهل‌هزار نفر کسر کنیم،چیزی حدود پنج‌هزار نفر برای‌ مدینه و حدود پنج‌هزار نفر برای قبایل شمالی نجد و نیز قبایلی که حد فاصل‌ مدینه تا جحفه بوده و احتمالا پیامبر را همراهی کرده‌اند،عده قابل قبولی است. باید توجه داشت که مکه،طائف و یمن جمعیت معتنابهی داشته‌اند.

نتیجه
با توجه به موقعیت جغرافیایی غدیر،روشن شد که محور و هسته اصلی حاضران‌ در غدیر،اهالی مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و چه بسا قبایل شمالی نجد بوده‌اند.نیز براساس مباحثی که درباره جمعیت مدینه گفته شد،معلوم شد که‌ مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج‌هزار نفر را به مکه داشته است.ازاین‌رو با تمسک به روایت عیاشی که پنج‌هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنی می‌داند و هم‌چنین گزارش جامع الاخبار،به این نتیجه می‌رسیم که حدود پنج‌هزار نفر از اهالی مدینه و تعدادی نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بوده‌اند.چنان‌چه‌ بخواهیم روایت ده‌هزار نفر عیاشی را بپذیریم،باید توجیهی برای پنج‌هزار دیگر داشته باشیم. اما چنانچه در اول بحث گفتیم این تعداد ضرری به اصل ماجرا که همگان بر آن اتفاق دارند نخواهد زد.

در قسمتهای بعدی هم همراه ما باشید.

موضوع قسمت بعدی: علت عدم اعلام ماجرای غدیر در کنار کعبه

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


 
 
حقیقت گفت مرا برهنه بگذارید زیرا من هیچگاه از برهنگی خود شرمسار نیستم.
 

????? ???? ?????

???? ?????